بازنمایی از مهاجرت بینالمللی سرمایههای انسانی
در آخرین سالهای قرن بیستم فرار مغزها کمبود مهارتها و فقدان فرصتهای شغلی مسایل عمدهای هستند که سیا
نظریه بازیها و کاربردهای آن
پیشگفتار منابع نظریه بازیها و کاربردهای آن نظریهی بازیها امروزه کاربرد وسیعی در شاخههای مختلف علوم مخصوصاً علوم انسانی و رشته اقتصاد پیدا کرده است به طوریکه در زمان حاضر فراگیری آن جزء ضروریات اجتنابناپذیر میباشد. به همین دلیل به زبانهای مختلف بالاخص انگلیسی، کتب متعددی در این زمینه برای مقاطع و رشتههای مختلف تحصیلی تدوین شده و مورد استفاده قرار میگیرد. در کشور ما نیز آموزش نظریه بازیها به عنوان یک مبحث مستقل و یا مبحثی در لابلای دروس در دانشگاههای معتبر کشور در حال شکلگیری و رشد میباشد. خلاء کتاب فارسی در این زمینه که بتواند نظریه بازیها و کاربردهای آنرا معرفی کند احساس میگردد. کتاب تخصصی نظریه بازیها برای تدریس در مقطع لیسانس و فوق لیسانس در رشته اقتصاد و فصولی از آن برای تدریس در قطع فوقلیسانس رشتههای علوم سیاسی، روابط بینالملل،مدیریت،مهندسی صنایع و رشتههای نظامی میباشد. نظریه بازی ها و مفاهیم آن مقدمه می دانیم همه ی علوم آثار و ابعاد خود را در زندگی مردم نشان داده اند و تا حدود زیادی هر فرد جایگاه و ثمرات هر علم را با نگاهی به اطراف خود به خوبی می تواند درک و مشاهده کند . علوم فیزیک و مهندسی مدعی اند که اساس تکنولوژی و فن آوری و در نهایت زندگی با تسهیلات مدرن را برای بشریت فراهم ساخته اند . علوم اجتماعی نظیر علوم سیاسی ، اقتصاد ، جامعه شناسی و .... اهمیت خود را در ارتقای فرهنگ، اداره ی حکومت ، نحوه ی زندگی ، نحوه ی استفاده از منابع و امکانات کمیاب موجود و... نشان داده اند.علوم پزشکی نیز مدعی این است که توانسته بسیاری از بیماری ها را علاج و در ارتقای بهداشت و سلامتی و در نهایت افزایش طول عمر انسان ها توانایی خود را نشان دهد . حال سوال اساسی این است که نظریه ی بازی ها چه کمکی می تواند به بشریت بکند؟ و اساساً چرا نظریه ی بازی ها باید مطالعه شود؟ مثال ها و شواهد زیادی در زندگی وجود دارد که نشان می دهد انسان در هر لحظه در شرایط بازی قرار دارد. مانند بازی فرزندان با والدین، فرد با دوستان فرد با دشمنان، دانشجو با استاد، کارگر با کرفرما، همکلاسی ها با هم و ... . شاید در مواجه با این تعاملات روزانه با دیگران است که هر فردی بطور شهودی و شعوری، تجربه و تخصص در انجام بازی را می آموزد. در نظریه ی بازی ها مهارت هایی آموخته می شود که به فرد کمک می کند تا در شرایط تعاملی خود با دیگران، که به آن بازی نیز اطلاق می شود، تجربه و تخصص خود را ارتقا بخشد. فراگیری این مهارت ها به فرد کمک خواهد کرد تا بفهمد در روابط خود با دیگران چگونه رفتار کند. امروزه برای موفقیت بیشتر در روابط بین الملل و دیپلماسی، تجارت، چنگ و صلح، مجبور به فراگیری نظریه ی بازی ها هستیم. در واقع هر جا انسان ها، گروه ها و جوامع با هم در تعامل اند و در صدد تلاش برای حل تعارض ها و با ضربه زدن به یکدیگر هستند، مجبور به فراگیری نظریه ی بازی نیز هستند. 2-1- نظریه بازی ها چیست؟ قبل از اینکه به مفهوم نظریه بازی ها پرداخته شود باید مقصود از بازی را مشخص کنیم. کلمه بازی که در میان عامه مردم استفاده می شود، در برگیرنده ی مفاهیمی هم چون بازی های ورزش، انواع قمار، شطرنج، شرط بندی است و کمتر در جوزه های سیاسی، اقتصادی، روابط کار و ... استفاده می شود. در بازی های عامیانه فوق حداقل دو نفر (دو طرف) حضور دارند و هر یک از دو طرف برای برد تلاش می کند، اما نتیجه ممکن است برد، باخت یا تساوی باشد. آن چه در نظریه ی بازی ها به آن بازی اطلاق می شود عبارت است از: تعاملاتی (روابط متقابل) که در آن بین تصمیم دو طرف (یا بیشتر) وابستگی و ارتباط متقابل وجود داشته باشد؛ به عبارت دیگر می توان گفت: هر گاه مطلوبیت، سود، در آمد، رفاه و هر آنچه که فرد بازیکن به دنبال آن است، نه تنها متأثر از تلاش و تصمیم خود او باشد بلکه تحت تأثیر (مثبت یا منفی) تلاش و تصمیم طرف دیگر نیز باشد، به آن بازی اطلاق می شود. ویژگی عمده ی تصمیم گیری در شرایط بازی این است که هر بازیکن قبل از تصمیم گیری و انتخاب باید واکنش و عکس العمل دیگران را نسبت به انتخاب و تصمیم خود مورد تجزبه و تحلیل قرار دهد و آن گاه تصمیمی را اتخاذ کند که برایش بهترین است. به تعبیر دیگر برای او باید بیشترین عایدی را در نظر گرفتن واکنش طرف مقابل، داشته باشد. محیطی که در آن چنین تأثیر و واکنش متقابل میان تصمیمات افراد وجود دارد را محیط استراتژیک می گویند. هر یک از تصمیم گیران در محیط استراتژیک نیز «بازیگر» نامیده می شوند. فرض اساسی این است که در محیط استراتژیک بازیکن عاقلانه رفتار می کند؛ یعنی با در نظر گرفتن تأثیر احتمالی تصمیم خود بر دیگران، آن تصمیمی را اتخاذ می کند که بیشترین منافع را در بر داشته باشد. در هر بازی با نسبت های مختلف، شانس، مهارت و استراتژی نقش دارند. برای مثال بازی پرتاب سکه (شرط بندی) یک بازی کاملاً شانسی است. در بازی پرتاب سکه دو بازیکن «الف» و «ب» با هم شرط بندی می کنند که یکی سکه را پرتاب کند؛ شیر آمد فرد «الف» A ریال به فرد «ب» بپردازد و اگر خط آمد بالعکس. یکی از آنها سکه را پرتاب می کند اما آمدن شیر یا خط کاملاً تصادفی و احتمالی است و دست هیچکدام از آنها نیست. بنابراین گفته می شود که بازی پرتاب سکه کاملاً شانسی است مگر این که شخص پرتاب کننده مهارت خاصی در پرتاب سکه داشته باشد. ولی بازی شطرنج یک بازی کاملاً مهارتی است، هر چند در مراحلی از بازی ممکن است شانس نیز تأثیر گذار باشد، اما کسی که مهارت بیشتر دارد احتمال برنده شدنش بیشتر است. در واقع کسی که برنده می شود تأثیر مهارت را در برنده شدن نشان می دهد. استراتژی نیز نوعی مهارت ذهنی و مغزی برای خوب بازی کردن در یک بازی است. مثلاً در یک بازی ورزشی ممکن است یک بازیکن مهارت های فیزیکی خوبی داشته باشد ولی اینکه هر مهارت فیزیکی را در کجا و کی استفاده کند مستلزم یک محاسبه و تفکر است که بر اساس آن بهترین عمل یا عکس العمل را در مقابل عمل حریف انجام دهد. این محاسبه و به تبع آن تعیین رفتار و عمل را استراتژی می گویند. در بازی فوتبال مهارت های فیزیکی بازی کنان، نگه داشتن توپ، دریپ کردن، پاس دادن و شوت زدن است، ولی این که چه موقع باید از این مهارت ها استفاده کرد، مستلزم شناخت نقاط قوت و ضعف تیم مقابل است. کسی که می تواند با شناخت از مهارت های بازی کنان خود و ضعف قوت و ضعف تیم مقابل است. کسی که می تواند با شناخت از مهارت های بازی کنان خود و ضعف های بازی کنان حریف به بازی کنان بگوید که چگونه در مقابل تیم حریف ظاهر شوند و بازی کنند مربی است. این کار مربی فراتر از در نظر گرفتن توانایی و مهارت های فیزیکی بازی کنان است، لذا به آن استراتژی گفته می شود. پس استراتژی عبارت است از: «بکار گیری بهینه مهارت در بازی». به عبارت دیگر استراتژی مهارت خوب بازی کردن و یا محاسبه ی بکارگیری مهارت به بهترین وجه است». وقتی بازیکنی برای اجرای تصمیمات و انتخابهایش محاسبات دقیقی از توانایی ها و تصمیمات خود و همچنین واکنش حریف نسبت به رفتار و تصمیمات و اندیشیدن درباره ی نحوه ی تعامل با حریف در یک بازی یا حدس زدن رفتار احتمالی حریف در مقابل هر رفتار قابل انتخاب از سوی خود فرد است، یک بازیکن وقتی که تفکر استراتژیک دارد باید بداند که حریف نیز همانند او در بازی تفکر و اندیشه می کند و در تصمیمات و انتخابهای خود واکنش او را مدنظر قرار می دهد. تصمیمات عملی در بازی با در نظر داشتن این تعاملات و تأثیرات متقابل اتخاذ می شود. 3-1- تفاوت میان تصمیم گیری و بازی هر گاه یک فرد (دولت یا گروه و ...) در مواجه با دیگران بخواهد عملی را انجام دهد، عمل او ممکن است طرف مقابل را تحریک کند. به این تأثیرات متقابل موقعی که، هر دو طرف به آثار آن آگاه باشند «بازی» اطلاق می شود. به عبارت دیگر چنانچه یک نفر در مواجه با دیگری بخواهد عملی را انجام دهد ولی به این امر آگاه باشد که طرف مقابل به آن عمل واکنش نشان خواهد داد. باید آن واکنش را در انتخاب عمل خود مدنظر قرار دهد؛ در این صورت است که وارد یک بازی شده اند. این آگاهی دو طرفه (طرفین بازی) مهمترین وجه تمایز بازی از تصمیم است. تصمیم عبارت است از: حالتی که در آن فرد عمل یا تصمیمی را اتخاذ می کند بدون این که واکنش و عکس العمل طرف مقابل برای او مهم باشد و یا اینکه آن واکنش و عکس العمل متقابل را در محاسبات خود منظور نماید. مثلاً مسابقه ی تسلیحاتی بین دو کشور همسایه، چانه زنی خریدار و فروشنده بر سر قیمت یک کالا، مذاکره و چانه زنی بین کارگر و کارفرما و همینطور تعیین قیمت اتومبیل توسط هر تولید کننده اتومبیل در یک کشور- که در آن کشور تنها تعداد محدودی تولید کننده اتومبیل است- یک بازی است. ولی در مقابل، تعامل میان انبوه کشاورزان با هم در تعیین قیمت گندم بازی نیست، زیرا هر کشاوزی نمی تواند واکنش تمام کشاورزان دیگر ار در تعیین قیمت گندم خود برانگیزد. دلیل این امر آن است که سهم تولید هر کشاورز در کل تولید محصول گندم بسیار ناچیز است و اگر او بخواهد از طریق افزایش یا کاهش تولید بر قیمت بازار تأثیر بگذارد به دلیل سهم بسیار اندک تولید او در بازار، این کار عملی نیست.
4-1- طبقه بندی نظریه ی بازی ها بازی ها دارای ابعاد زیادی هستند و به خاطر این ابعاد طبقه بندی های مختلفی از آن می توان ارائه داد. مهمترین طبقه بندی از نظریه بازی ها بشرح ذیل است: الف) ایستایی یا پویایی بازی بازی در شطرنج یک بازی پویا و متوالی است. یعنی ابتدا یک بازیکن حرکت و سپس بازیکن دیگر. در حالی که شرکت در یک مزایده یا حراج، یک بازی ایستا (بازی با حرکت همزمان بازیکنان) است؛ زیرا هیچ کدام نمی دانند که حریف چه پیشنهادی را ارائه خواهد کرد. در دنیای واقعی، بازی ها ترکیبی از ایستا و پویا هستند. مثلاً دو شرکت که در حال تحقیق برای توسعه یک محصول جدید اند به طور هم زمان عمل می کنند، ولی هر شرکتی می تواند از حرکات حریف اطلاعاتی را به دست آورد و به آن واکنش نشان دهد. هم چنین بازی فوتبال می تواند ترکیبی از این دو نوع بازی باشد. تمایز بین پویا و ایستا بودن حرکت یا تصمیم بازیکنان مهم است، زیرا در هر کدام، بازیکنان باید تفکر متفاوتی داشته باشند. در بازی پویا، هر بازیکن باید این چنین فکر کند: «اگر من این عمل را انجام دهم، حریف من به این عمل چه واکنشی نشان خواهد داد». یعنی عمل زمان حال متکی بر محاسبه ی تبعات آتی آن عمل است؛ ولی در بازی ایستا باید فکر کرد که هم اکنون حریف چه تصمیمی را اتخاذ می کند. البته باید دانست که در همان حال حریف نیز همین گونه فکر می کند. نوع فایل: word سایز :220 KB تعداد صفحه:93
|
![]() |
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 136 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 78 |
بازنمایی از مهاجرت بینالمللی سرمایههای انسانی
در آخرین سالهای قرن بیستم, فرار مغزها, کمبود مهارتها و فقدان فرصتهای شغلی مسایل عمدهای هستند که سیاستگذارانی را که با تحقیق و توسعه در دولت, دانشگاه و صنعت ارتباط دارند, نگران کردهاند. اگرچه حرکت نیروی کار, بهخصوص در بین نیروی کار بسیار ماهر, در عرض مرزهای سیاسی راه حلی را در ارتباط با نگرانیهای مذکور به بعضی از دستاندرکاران ارایه میدهد, اما باعث ایجاد مشکلاتی برای دیگران میشود.
در این مقاله, با استفاده از تحقیقات مختلف تجربی ومطالعات زمینهای سعی شده است تا بازنمایی از انواع مختلف حرکت منابع انسانی در عرض مرزهای ملی ارایه شود و در این باره که گروههای متنوع افراد بسیار ماهر تحت تاثیر چهعواملی دفع و جذب میشوند, بحث خواهد شد. در یک دیدگاه کلی, مقررات مهاجرت, سیستم مالیاتبندی, امکانات مطالعاتی خارج از کشور, کیفیت کار, گستردگی ارتباطات, توسعه تجارت خارجی و علایم عرضه و تقاضای بازار نیروی کار در تصمیمگیری نقل مکان مهاجران بسیار ماهر به کشورهای خارجی نقش مهمی را ایفا میکنند.
مقدمه
فرار مغزها زمانی رخ میدهد که جریان خروجی دانشجویان ثابت است و با جریان ورودی مشابهی از دیگر کشورها جایگزین نمیشود. به نظر میرسد که رقابت برای کارکنان بسیار ماهر شدید و سخت باشد. جریانهای سنتی مهاجرت افراد بااستعداد بین کشورها از جنوب به شمال, اینک در بعضی موارد معکوس میشود. بیشتر کشورهای واقع در جنوب, بهخصوص در جنوب شرقی آسیا و شرق اروپا, از نظر فنی پیشرفت کردهاند و به میزان بالایی بر روی اقتصادهای مبتنی بر دانش قرار گرفتهاند و بنابراین, جریان مهاجرت دانشمندان و مهندسان ماهر از آنجاها ممکن است متوقف شود. بنابراین, حرکت فرار مغزها و جذب مغزها ممکن است در تمام جهات صورت گیرد: شمال - شمال, شمال- جنوب, جنوب - شمال و جنوب - جنوب. این حرکت ممکن است کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا را که به میزان بالایی به افراد بااستعداد خارجی وابستهاند, تهدید کند. ملتها به طور روز افزونی انتقال تکنولوژی را در درجه اول بهعنوان پدیدهای با جهتگیری افراد در نظر گرفته و از این بیم دارند که مزیت رقابتیشان را در آنچه به نظر میرسد که یک رقابت جهانی برای مهارتهای ویژه باشد, از دست بدهند. بنابراین, مهاجرت به میزان بالایی به یک بخش غیرقابل تفکیک سیاستهای تکنولوژی ملی تبدیل میشود. قابل ذکر است که اندازه چنین تاثیری در بین کشورها تفاوت میکند. بهعنوان نمونه, در حالی که انگلستان با گسیلداشتنودریافت استعدادها فعالانه در حرکت بینالمللی متخصصان شرکت میکند, اما کشورهایی مثل روسیه و اروپای شرقی از فرار مغزهاعمدتالطمهمیبینندوخروجمتخصصانازاین کشورهابهپدیدهایکاملاجدیتبدیلشدهاست.به طور کلی, مقوله مهاجرت و حرکت بینالمللی نیروهای بسیار ماهر یک موضوع پیچیده و متنوع است و بنابراین, نیازمند سیاستهای بسیار مناسب و متنوع میباشد. هرگروه از متخصصان بسیار ماهر تحت تاثیر مجموعهای از شرایط و تسهیلات مختلف جذب و کشیده میشوند. بنابراین, عوامل مختلف دفع و جذب در ارتباط با فرآیند نقل مکان و حرکت گروههای مجزای پرسنل بسیار حرفهای در حوزه سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (اروپا), مورد بررسی قرار میگیرند.
زهکشی بهترین منابع انسانی
اصطلاح فرار مغزها معادل با دو کلمه ی Brain Drain در زبان انگلیسی است. Brain به معنی مغز، متفکر و مغز متفکر بوده و برای کلمه Drain نیز معانی چندی از جمله خشکاندن، خالی کردن، تحلیل بردن و زهکشی کردن آورده شده است. بنابراین همانطور که عمل زهکشی، به طور طبیعی یا مصنوعی، باعث بیرون رفتن آب های اضافی یک منطقه می شود یا در کشاورزی، آب اضافی از زمین به وسیله زهکشی گرفته می شود پدیده فرار مغزها نیز باعث بیرون رفتن مغزها یا متفکرانی از یک سرزمین می شود، منتهی مغزهایی که آن سرزمین به وجود آن ها نیازمند است. واژه مغزها شامل همه افراد دانشمند، مخترعین، مبتکرین، تکنسین ها، کارگران ماهر و خلاق، مهندسین، پزشکان، جراحان، متخصصان و سایر افرادی که از دانش بالایی برخوردار هستند، می شود. در جریان قرن 19 و تا جنگ جهانی اول ایالات متحده آمریکا مهم ترین کشور مهاجر پذیر بود زیرا لزوم بهره برداری از منابع آن سرزمین و ایجاد تاسیسات زیر بنایی نظیر شبکه راههای ارتباطی، راه آهن و ... به نیروی انسانی زیادی احتیاج داشت. بنابراین جمعیت زیادی از کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی، اروپا و آفریقا به آن سرزمین مهاجرت کردند. بعدها صنعتی شدن آن کشور باعث شد تا در ماهیت مهاجر پذیری آن تغییراتی به وجود آید و مهاجران ماهر و متخصصی را از کشورهای اروپایی یا کشورهایی که به طور ناکافی صنعتی شده بودند پذیرا گردد. ادبیات مربوط به فرار مغزها از زمان پایان جنگ جهانی دوم و به ویژه از دهه 1960 شکل گرفت یعنی موقعی که کشورهای اروپایی اقدام به بازسازی ویرانه های به جا مانده از جنگ کردند و مدتی بعد چرخه صنعت در این کشورها شروع به کار کرد. این فرایندها نیاز به افراد متخصص و کارآمد داشت. در نتیجه خیل عظیمی از متخصصان، مهندسان و سایر افرادی که از آنها با عنوان مغزها یاد می شود، کشورهای در حال توسعه خود را به مقصد کشورهای پیشرفته تر ترک کردند و از این زمان بود که غارت سرمایه های انسانی شروع شد و مانع دیگری بر سر راه پیشرفت و توسعه کشورهای جهان سوم ظاهر گردید.بعضی از محققان معتقدند که علت ریشه ای تمام مهاجرت ها، شکست جوامع در براوردن نیازها و آرزوهای شهروندانشان است بنابراین فرار مغزها نیز که نتیجه مهاجرت یا کوچ افراد تحصیل کرده و دارای تخصص از کشوری به کشور دیگر است، ریشه در نیازها دارد. طیف این نیازها برای نخبگان و متخصصان هر کشور متفاوت است و شامل ابعاد امنیتی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، علمی و تخصصی می شود. باید در نظر داشت که پدیده فرار مغزها تنها مختص به جلای وطن نیروهای متخصص کشورها نیست. بلکه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاههای خارج از کشور را که بعد از فارغ التحصیلی میلی برای بازگشت به وطن ندارند نیز در بر می گیرد.
تاثیرات فرار مغزها بر کشورهای مبدا و مقصد
هم سرمایه های انسانی و هم منابع طبیعی در رشد اقتصادی اثرات تعیین کننده ای دارند. تحقیقات تجربی نشان داده اند که سرمایه گذاری در منابع انسانی بیش از سرمایه گذاری در منابع طبیعی به رشد اقتصادی کمک می کنند. مثلا کشورهای خاورمیانه با منابع عظیم نفتی خود به متخصصان تحصیل کرده ای نیاز دارند تا توسعه اقتصادی خود را فراهم سازند. امروزه نقش بنیادین و اصلی منابع نیروی انسانی در توسعه کشورها امری بدیهی و روشن است و به جرات می توان گفت که ویژگی چشم گیر و بارز کشورهای پیشرفته وجود نیروی انسانی کارا و متخصص است. بنابراین حرکت نیروهای ماهر و غنی انسانی، تاثیرات نمایانی را بر کشورهای مبدا (فرستنده) و کشورهای مقصد (گیرنده) خواهد داشت.مهمترین و واضح ترین اثری که پدیده فرار مغزها بر کشور مبدا می گذارد اتلاف هزینه هایی است که صرف تعلیم و تربیت نیروهای ماهر و تحصیل کرده شده است. کشورهای در حال توسعه همه ساله با صرف هزینه های هنگفت برای بخش آموزش و پرورش که غالبا سهم مهمی از بودجه ناچیز آنها را شامل می شود اقدام به تربیت انسانهای ماهر و متخصص می کنند اما متاسفانه با مهاجرت این افراد به کشورهای پیشرفته صنعتی به ویژه ایالات متحده و کانادا، منابع عظیمی از سرمایه خود را از دست می دهند و این سرمایه به طرف کشورهای مقصد سرازیر می شود. بعضی کشورها با پرداخت یارانه هایی، زمینه ادامه تحصیل شهروندان خود را در مقطع تحصیلات عالی فراهم می سازند.
دلایل فرار مغزها و راهکارهای جبران آن
نیروهای متخصص، تحصیل کرده و کارآمد کشورها به دلیل عدم ارضای نیازهای متنوع خود اقدام به جلای وطن می کنند و در این مسیر ممکن است به خواسته های خود دست یابند اما مهمترین چیزی که از دست می دهند وطن و سرزمینشان است. فرانتس نویمان مقاله خود با عنوان «روشنفکران در غربت» را با نقل از هوگو گروتیوس آغاز می کند که در سال 1621 پس از گریختن از زندان موریس دورانژ گفت : «اگر میهنم مرا نمی خواهد من هم او را نمی خواهم، جهان فراخ است.» ولی نویمان چند فراز بعد به سخن دانته می رسد که می گوید : «چقدر نان در غربت به دهان شور می آید. چقدر بالا و پایین رفتن از پله های بیگانگان سخت است.»
نگاهی بر فرار مغزها بر فراز جهان
جریان حرکت افراد با استعداد به شکل سنتی آن از کشورهای در حال توسعه به کشورهای پیشرفته انجام می گرفت. ولی امروزه مهاجرت نخبگان به شکل پیچیده ای درآمده و در تمام جهات ممکن است صورت گیرد. این جریانات حاکی از آن است که پدیده فرار مغزها در حال تبدیل شدن به پدیده مبادله مغزها است. تحقیقات تجربی بریتانیا نشان داده است که بین سالهای 1994 تا 1997 حدود 11 هزار محقق خارجی در سیستم آموزش عالی بریتانیا استخدام شدند که بزرگترین گروه آنها (45%) از اتحادیه اروپا بودند. پیش از اتحاد دو آلمان. آلمان غربی تکنسین های المان شرقی را به منظور راه اندازی موسسات صنعتی خود به اسانی می پذیرفت. یکی از عواملی که باعث فرار مغزها می شود مساله اتلاف مغزها است. اتلاف مغزها زمانی رخ می دهد که متخصصان و افراد تحصیل کرده نتوانند در زمینه تخصصی خود به کار مشغول شوند. در نتیجه مجبور می شوند برای استخدام در شغل مورد نظر خود به سرزمین دیگری مهاجرت کنند. همچنین انگیزه های یک دانشمند برای نقل مکان به جایی به غیر از کشورش ممکن است آرمانهای شخصی و علائق علمی او باشد. به هرحال این آرمانها و علایق باعث جابه جایی بین المللی میلیون ها نفر می شود.برای درک میزان فرار مغزها از کشوری به کشور دیگر به آمار افراد تحصیل کرده و متخصص توجه شده است.
نوع فایل: word
سایز :136 KB
تعداد صفحه:78